مربی یوگا نیاوران

تمرینی بر نیروی حال

1: تمرینی بر نیروی حال

قادر نبودن به توقف فکر گرفتاری وحشتناکی است، اما از انجا که تقریبا همه از آن رنج می بریم، متوجه آن نیستیم و آن را حالتی متعارف می پنداریم. سرو صدای بی وقفه ذهن مانع از آن می شود که قلمرو آرامش درونی را که از وجود جدا نیست، بیابیم. این همهمه یک (خود توهمی ذهنی ) را شکل می دهد که سایه ای از ترس و رنج را بر ما می گستراند.

چنانچه ذهن به درستی مورد استفاده قرار گیرد ابزاری عالی است، اما اگر به اشتباه به کار گرفته شود بسیار مخرب می گردد. با این وجود مساله این نیست که از ذهن خود استفاده نادرست می کنید، بلکه این است که به طور معمول از ان اصلا استفاده نمی کنید، بلکه ذهن از شما استفاده می کند.

ازادی با درک این نکته آغاز می شود که شما فکر کننده نیستید و این واقعیت شما را قادر می سازد تا آن را فقط تماشا کنید یعنی می توانید خودتان را از ذهنتان رها کنید، به صدای درون سر خود گوش کنید و به عنوان شاهد حضور داشته باشید، بدون تعصب گوش دهید یعنی داوری نکنید آنچه را  می شنوید قضاوت یا محکوم نکنید.

احساس سکون و آرامش با تمرین، عمیق تر می وشد و در واقع این عمق انتهایی ندارد. در ضمن احساس لطیفی از نشاط به شما دست می دهد که از اعماق وجودتان بر می خیزد. این نشاط وجود است و آنگاه می توانید به جای تماشا کردن فکر کننده می توانید با مترکز شدن  بر حال، در جریان فکری خود وقفه ایجاد نمایید و فقط و فقط بر همین لحظه معطوف شوید.

در این حالت که یک وقفه بی ذهنی ایجاد می کنید که در طی آن بسیار هوشیارتر و آگاه تر هستید، اما فکر نمی کنید این معنا و مفهوم مراقبه است.

2: تمرینی بر نیروی حال

برای مدتی وضعیت زندگی خود را فراموش کنید و به زندگی خود توجه کنید.

وضعیت زندگی در زمان شکل می گیرد اما زندگی شما در حال است. وضعیت زندگی شما از جنس ذهن است اما زندگی شما از جنس حقیقت است.

هنگامی که لبریز از مشکلات هستید، جایی برای ورود هیچ چیز جدید وجود ندارد و راه حل نمی تواند وارد شود، پس هرگاه توانستید جایی را باز کنید و فضای جدیدی را ایجاد نمایید تا بتوانید زندگی ورای وضعیت زندگی خود بیابید.

ضرب آهنگ نفس خود را ملاحظه کنید، هوای دم و بازدم خود را احساس کنید، انرژی  حیات را درون خود احساس کنید، بگذارید همه چیز در درون و بیرون باشد، بودن همه چیز را بپذیرید،  عمیق تر به ژرفای حال خود فرو بروید.

شما از ذهن دیوانه که انرژی حیاتتان را می بلعد و آهسته آهسته سیاره زمین را مسموم و نابود می کند، رها می شوید.

شما از رویای زمان بیدار می شوید و به لحظه حال گام می نهید.

 3 : تمرینی بر نیروی حال

برای هوشیار شدن نسبت به زیبایی، عظمت و تقدس طبیعت نیاز به حضور دارید.

آیا تاکنون در یک شب صاف به آسمان و بی کرانگی فضا نگریسته اید و از وسعت بی کران وسکون مطلق آن به حیرت افتاده اید ؟ و …

برای هوشیار شدن به این چیزها ذهن باید آرام بکیرد، باید لحظه ای بار مسایل گذشته، آینده و همه دانش خود را زمین بگذارید.

در غیر این صورت نگاه می کنید و نمی بینید، گوش می دهید و نمی شنوید، در این صورت حضور کامل شما ضروری است.

حضور داشتن در زندگی روزمره ، به شما کمک می کند تا عمیقا در خود استوار شوید. درغیر این صورت ذهن که قدرت و جنبش فراوانی دارد، شما را همچون یک رودخانه خروشان به دنبال خود می کشاند.

حضور داشتن به این معنا است که به طور کامل در بدن خود سکنی گزینید، به عبارت دیگر، بدن را از درون خود حس کنید. آگاهی به بدن ، شما را درحالت پیوند قرار می دهد.

در این حالت شما خود را در اختیار ذهن قرار نمی دهید، هنوز فکر و احساسات، ترس و آرزوها تا حدودی وجود دارند، اما بر شما چیره نمی شوند.

حتی بر کاری که انجام می دهید مترکز باشید، اما هر وقت توانستید همزمان، بدن بیرونی خود را نیز احساس کنید، آنگاه مشاهده کنید که چگونه با یک حرکت وضعیت آگاهی و کیفیت کار شما تغییر می یابد.

نویسنده کتاب: Eckhart tolle